سفارش تبلیغ
صبا ویژن
   RSS  |   خانه |   شناسنامه |   پست الکترونیک |  پارسی بلاگ | یــــاهـو
اوقات شرعی

پدر - ماوراء

پدر (دوشنبه 86/10/3 ساعت 7:55 صبح)

بعد از رفتن مادر، فرزندان برای نگهداری از پدر با هم اختلاف داشتند.
پیرمرد به تنهایی در خانه‌اش، قادر به مراقبت از خود نبود. هر یک از فرزندانش به بهانه‌های واهی، بیش از چند روز از او نگهداری نکردند.
چند سالی بود که او را در خانه سالمندان گذاشته بودند. وقتی خبر پیوستنش به مادر را آوردند، بازماندگان پس از خاکسپاری و انجام مراسمش، به سراغ فروش خانه پدری رفتند.
آنها نمی‌دانستند که خانه‌اش را به آسایشگاه سالمندان بخشیده است.

  • نویسنده: مصطفی فوائدی

  • نظرات دیگران ( )


  • لیست کل یادداشت های این وبلاگ
    ناهار 1 دلاری
    [عناوین آرشیوشده]
  •   فیلم‌های ماوراء

  •   يك تكه نان
      سوته دلان
      بوي پيراهن يوسف
      شبهاي روشن
       آرامش در ميان مردگان
      از کرخه تا راين
      رنگ خدا
      خدا نزديک است
      آژانس شيشه اي
      گاهي به آسمان نگاه کن
      هم نفس
      بوي کافور،عطر ياس
      يك بوسه كوچولو
      استعاذه
      وقتي همه خواب بودند
      خواب سفيد
      بيد مجنون
      بچه هاي آسمان
  •   فهرست موضوعی یادداشت ها
  • داستانک[325] . سخن بزرگان[22] . کاریکلماتور[9] . نیایش[7] .
  •   مطالب بایگانی شده
  • زمستان 1386
    پاییز 1386

  •  لینک دوستان من

  • سوته دلان
    هیچوقت
    علی‏وارم
  •   بازدیدهای این وبلاگ
  • امروز: 67 بازدید
    دیروز: 61 بازدید
    کل بازدیدها: 165992 بازدید
  •   درباره من
  • پدر - ماوراء
    مصطفی فوائدی
  •   لوگوی وبلاگ من
  •      پدر - ماوراء
  •   اشتراک در خبرنامه
  •